- ۰ نظر
- ۱۸ دی ۹۵ ، ۲۳:۰۶
شاید در تمام این مسیر خدا میخواسته همین را به من بفهماند. خب، فکر کنم فهمیدم.
برای داشتن هر چیز جدید نباید داشتههای قبلی برایمان عادی شده باشند منظورم از عادی تقریبا «بیاهمیت» است. که در اثر مرور زمان و عادت به حسِ داشتنِ یک چیز شاید حتی بزرگ، لذت بردن و خوشحال بودن و شکرگزاری برای داشتنش را از یاد میبریم. یا در بهترین حالت انقدر به آن عادت کردهایم که داشتنش بدیهی شده و به چشممان نمیآید.
حالا حواسم هست. یاد گرفتم. با وجود خواستنهای بیشتر. با وجود خواستههای جدید. با وجود همه تلاشها برای رسیدن به چیزهای جدیدتر و بیشتر. با همه اینها قبل از دعاها و خواستههای بیشتر و هنگام تلاشهای سرسختانه برای نزدیکتر شدن به قلههای صعبالعبور، هر لحظه به همه داشتنها حواسم هست. به همه بودنها. به همه داشتهها. که حتی اگر داشتنتشان برایم عادت شده، یادم نرود شکرگزار بودنشان باشم.
میدانی؟ اهمیت این قضیه آنجاست که چیزهای جدیدی هم که به داشتههایم اضافه میشوند در همین لیست قرار میگیرند. که یادم باشد زمانی چقدر برای به دست آوردنشان تلاش کرده بودم. که هر لحظه قدر داشتن و بودنشان را بدانم.
حالا شاید کم کم فهمیده باشم «شکر نعمت، نعمتت افزون کند» یعنی چه... شاید کم کم وقت طولانیتر شدن این لیست فرا میرسد...
پ.ن. اسم اینجا را هم شاید بهتر بود میگذاشتم «هزار سخن گویان...»
گاهی وسط کج و کولگیا و چپ و راست و بالا پایینای زندگی یهو یه دلخوشیای کوچیکی پیدا میشن. اگه بتونی همین کوچیکا رو بکنی انگیزه و بچسبی بهشون میشن نور امید. خدا رو چه دیدی! شاید همینجوری که حواست جمعِ این دلخوشیای کوچیک شده بود یهو دیدی کج و کولگیا رو رد کردی و از اون پستیا و پایینیا رسیدی به بلندیا و بالاییا.
یه چیزی پیدا شده تو این روزا که نمیتونم بگم انتظارشو داشتم، ظاهرا کوچیکه، ولی دوستداشتنی. اگرم موندگار بشه تا برسم بهش، که بزرگشم میکنم.
+ Waltz in D flat major 'Minute', Op 64 No 1 - Frédéric CHOPIN
* حافظ
۱ - گاهی بعضیها بدون اینکه خودشان بدانند روی آدم تاثیر میگذارند. این اتفاق معمولا در مورد آدمهای شناخته شده مثل نویسندهها، هنرمندان و ... چیز عجیبی نیست، تاثیر گرفتن از دوست و آشنا هم میتواند مصداق اثرات کمال همنشین باشد و این مورد هم اتفاق دور از ذهنی نیست. اما...
اگر اشتباه نکنم حدود پاییز سال قبل بود که دوستی بدون اینکه خودش بداند و بحث کمال همنشین و ... در میان باشد باعث ایجاد تکانها و حرکات مثبتی در من شد. متاسفانه فعلا دسترسی و شرایط سپاسگزاری فراهم نیست اما امیدوارم روزی نه چندان دور او را از این تاثیرگزاری و ایجاد انگیزه مطلع کنم و مراتب تشکراتم را هم مبسوط به جا بیاورم.
۲ - چند هفته پیش بود که شروعکننده مکالمه ناشیانهای با یک دوست بودم. نمیدانم تاثیر حال نامساعد جسمی بود که به مغزم سرایت کرده بود یا مشکل جای دیگری بود اما هر چه که بود فکر کنم بنده همان به که ز تقصیر خویش و به خاطر برخورد خوب و محترمانهای که داشتند هم تشکر کنم و هم احتمالا یک معذرتخواهی به خاطر شروع ناشیانه و آکوارد مومنتهای احتمالی ایجاد شده!
بعدنوشت. دوست اول که هیچی، ولی دوست دوم گهگاهی اینجا سر میزنه :)
امروز به چیزی فکر کردم که انتظارشو نداشتم، در واقع الان انتظارشو نداشتم.
فکرام برای خودم، ولی شما میتونید صداهایی که توی سرم تکرار میشد گوش کنید.
Clint Mansell - Together We Will Live Forever
Frédéric CHOPIN - Waltz in A minor (Op. Posth.) [v01]
پ.ن. آهنگ اول تکراریه ولی خیلی دوستش دارم،
اینجا هم گذاشتمش چون احتمالا اون صفحه شنیدنیها رو حذف میکنم و اگر بخوام از این به بعد چیزی بذارم همینجا پست میکنم.