آقای الف

قبلا بهتر می‌نوشتم،
الان فقط می‌نویسم...
کم و گهگاه.
جدی نگیرید!

حافظ به من گفت!

دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۲۴ ق.ظ

گفتم کی ام دهان و لبت کامران کنند
*گفتا به چشم هر چه تو گویی چنان کنند*


گفتم خراج مصر طلب می‌کند لبت

گفتا در این معامله کمتر زیان کنند


گفتم به نقطه‌ٔ دهنت، خود که بُرد راه
گفت این حکایتیست که با نکته دان کنند


*گفتم صنم پرست مشو با صمد نشین
گفتا به کوی عشق هم این و هم آن کنند*


گفتم هوای میکده غم می‌برد ز دل
گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند


گفتم شراب و خرقه نه آیین مذهب است
گفت این عمل به مذهب پیر مغان کنند


گفتم ز لعل نوش لبان پیر را چه سود
گفتا به بوسه شکرینش جوان کنند


گفتم که خواجه کی به سر حجله می‌رود
گفت آن زمان که مشتری و مه قرآن کنند


گفتم دعای دولت او ورد حافظ است
گفت این دعا ملایک هفت آسمان کنند


پ.ن. در کل خیلی چسبید مخصوصا مصراع و بیت مشخص شده :)

  • الف

نظرات  (۱)

  • پاییزِ سالِ بعد
  • شادم که به هر حال به یاد توأم، اما

    خون میخورم از دست تو و باز غمی نیست!

    فاضل نظری

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">