آقای الف

قبلا بهتر می‌نوشتم،
الان فقط می‌نویسم...
کم و گهگاه.
جدی نگیرید!

...

سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۵ ق.ظ

سکوتم را، خروشم را، نمیدانی، نمیبینی
عروجم را، هبوطم را، حضورم را، غیابم را
نبودن‌ها و بودن‌ها و رفتن‌ها و ماندن‌ها
نمیبینی، نمیدانی، نمیدانی، نمیبینی
  • الف

نظرات  (۷)

دیدم من ولی :)

پاسخ:
آنچه نادیدنیست آن بینی؟ :)
شاعرش کیست عایا ؟
پاسخ:
شاعر نداره که! :دی 
خودم نوشتم :)
پس آفرین :)
پاسخ:
ممنون :)
و این یعنی "خنثی" برای او ..
پاسخ:
نه لزوما... 
بعضی وقتا تا حرف نزدی نباید انتظار داشته باشی بقیه بفهمن چه خبره :)
هییییم ....
ولی برا اونایی ک قراره شعری سروده شه باید این مدلی بود : "رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون"
پاسخ:
هر چند با این هم کامل موافق نیستم ولی نظر شما رو به نکته دیگه‌ای جلب می‌کنم: اگر رخسار را نبینند، رنگ رخسار را چگونه ببینند؟ :دی
ضمن اینکه بعضی وقتا بعضی چیزا نوشته میشه بدون اینکه مخاطب خاصی داشته باشه یا اصلا اتفاق افتاده باشه :)
صحیح :)
بله پس بیان حس همیشه نمیتونه بدیهی باشه ...

+ و اما هیچ نوشته بدون مخاطبی وجود نداره بهتره بگیم نمیدونیم برا چ کسی مینویسیم نه اینکه برای هیچ کس ..... و صد البته ک میتونه اصلا اتفاق نیافته .
پاسخ:
شاید بهتر بود به جای بدون مخاطب میگفتم مخاطب خیالی/فرضی یا مثلن سرگشاده حتی! :)
اوکی ... حله :)
پاسخ:
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">