آقای الف

قبلا بهتر می‌نوشتم،
الان فقط می‌نویسم...
کم و گهگاه.
جدی نگیرید!

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آرشیو» ثبت شده است

هر چه از دوست رسد نیکوست
ولی متاسفانه فرستنده‌هایش دچار اختلال شده‌اند...
  • الف

بیدل:
بر چند نوع است،
که به دو دسته اصلی تقسیم می شود:

یک، کسی که دل ندارد اما میداند دلش کجاست. در واقع دلش پیش کسی یا چیزیست که مشخص است و خود فرد -بی‌دل- هم از آن باخبر است.

دو، کسی که دل ندارد و نمیداند دلش کجاست. 
چنین فردی واقعن دل ندارد و از سرنوشت دل بی‌نوای گمشده‌اش هم خبری در دست نیست.
اگر فرد مدت نسبتا زیادی در این حالت باقی بماند به احتمال خیلی زیاد دَماغ خود را نیز از دست داده، و از بی‌دل به بی‌دل و دماغ تغییر حالت می دهد.
باقی ماندن در چنین حالتی برای خود شخص و اطرافیان وی خطرناک است.
پس از مرحله بی‌دل و دماغ هم مراحلی وجود دارد که طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران دسترسی به تارنمای فراخوانده شده امکان‌پذیر نمی‌باشد.
  • الف

دلبر شخصی یا چیزی که دل شما را می‌برد،
با کمی دقت در این واژه متوجه می شویم که ظاهرا دلبر نقشی در نگهداری از دل شما ندارد و تنها وظیفه بردن آن را به عهده میگیرد

دلدار شخصی است که دل شما را برده، اما از آن نگهداری هم میکند

متاسفانه افراد، بسیاری اوقات، دلبر را با دلدار اشتباه میگیرند و دچار بی اعتمادی نسبت به جنس مخالف شده و در مواردی درگیر مشکلات روحی نیز میشوند. همچنین در برخی موارد نیز به ناله و فغان از بی وفایی یار، ترک شدن، یا مقبول نشدن توسط وی، در ملاء عام میپردازند. در صورتی که با اندک توجهی میتوانستند بفهمند که دلبر از همان ابتدا وظیفه اش تنها بردن دل بوده و در قبال ادامه مسیر هیچ مسؤولیتی را نپذیرفته بوده است.

نکته قابل توجه دیگری هم هست، و آن اینکه تعداد افرادی که برای تفریح دلبری میکنند رشد بسیار قابل توجهی داشته و آمارها همچنان نیز رو به افزایش است.
در برخی منابع، از بعضی موارد خاص دلبری، به عنوان بیماری نیز یاد شده است.

اشاره به یکی از ضرب المثهایی که در این مورد وجود دارد نیز خالی از لطف نیست:
دلتو بچسب، دختر/پسر همسایه/هم دانشگاهی/هم کلاسی/... رو دزد نکن!

و در آخر هم نکته اخلاقی این نوت:
مراقب خود و دلتان باشید.

  • الف

جناب حافظ،ضمن عرض ارادت و احترام 
اون قدیما بود که "ناز پرورد تنعم نـبرد راه به دوست"


پ.ن. میخواستم اینجا رو با یه نوشته قدیمی خودم شروع کنم، قرعه به اسم این افتاد.

  • الف